شاید پیش اومده باشه که یه کاری را به نیت خیر انجام بدین ولی اطرافیان شما را بازخواست کنند که چرا به این صورت انجام دادی و یا چرا این کارا کردی و در نهایت کلا مقصر اعلام بشی و تمام زحماتت از بین رفته تلقی بشه.
فکر کن ناظم وارد کلاس میشه و میگه کی میتونه تا آخر هفته نشریه دیواری مدرسه را درست کنه.
هیچ کس قبول نمیکنه چون همه میخوان آزاد باشند و برای امتحان مطالعه کنند
دقت کن همه فکر خودشون هستند
اما تو قبول میکنی تو قبول میکنی که هم درس بخونی و هم کار فوق برنامه ای که قبول کردی انجام بدی.
حالا وقتی که کار انجام میشه اینجاست که سر و کله آدمایی پیدا میشه که فقط نقد میکنند فقط بلدند ایراد بگیرند شاید توهین کنند
حالا بازم این مهم نیست یه سری افراد هستند که از این آدمایی که مسخره و توهین میکنند دفاع میکنند اونا میگن:
یه مقدار صبور باش و گذشت کن
یه کم کارت ضعیف بود دیگه نقد همیشه هست
میدونی کسایی که تو را نقد میکنند خیلی کار دارند اونها چند روز دیگه امتحان دارند و باید خیلی بخونند
تو با خودت فکر میکنی مگه من امتحان نداشتم مگه من کار و زندگی نداشتم با این حال این کار فوق برنامه را انجام دادم. اگه کارم بد شده چرا کسی به من کمک نکرد که بهتر بشه و در نهایت چرا من فقط باید صبور باشم چرا من فقط میتونم تلاش بیشتر کنم؟؟؟؟ و هزاران چرا دیگه!
نتیجه اینکه آدما توی زندگی ما تاثیر دارند اونها میان و میرند و تاثیر خودشون را میذارند وقتی که میرن تا مدتها شما خودتونا سرزنش میکنید صحنه هایی که اون افراد شمارا مسخره کردند یا به شما توهین کردند بازسازی میکنید
به قولی مثل فیلم مغزهای کوچک زنگ زده شاید یه سری از آدما چوپان هستند و بقیه گوسفند بعضی افراد هیچ کاری هم نکنند و یا هر کاری که بکنند بازم بازخواستی در کار نیست.
درحال حاضر خیلی خستم
درباره این سایت